بوی سیب میدهی دختر :)

هفت سال در بلاگفا نوشتم. بقیه اش را اینجا از سر میگیرم

اینستاگرام من : mahi.hashemi

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

ردپای ماندگار

پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۱ ق.ظ

ماندگارترین یادگار ِ سرپیچی های اودایان را در حیاط خانه می دیدی: ردپایی که روز سیمان کردن حیاط خاکی به جا مانده بود. روزی که بهشان گفته بودند از خانه بیرون نیایند تا سیمان خشک شود. تمام صبح بنا را تماشا کرده بودند که توی فرغون ملات سیمان درست میکرد و با ابزارهاش این معجون آبکی را پهن میکرد و ماله میکشید. بنا قبل از اینکه برود به آنها هشدار داده بود که تا بیست و چهار ساعت کسی روش نره!

سوبهاش گوش کرد. فقط از پشت پنجره تماشا کرد و پا بیرون نگذاشت. ولی همین که مادرش روش را کرد آنطرف اودایان دوید روی تخته دراز چوبی که موقتی تا دم در کشیده بودند. وسط تخته تعادلش را از دست داد و پاهاش روی سیمان جا انداخت - رد ناقص هر پا مثل وسط مخروطی یک ساعت شنی، نرمه نوک انگشت هاش جدا ار ردپاها.

فرداش دوباره بنا را صدا کردند. تا آن موقع سیمان خشک و رد پاهای اودایان ابدی شده بود. برای اصلاح این خرابی فقط میشد یک لایه دیگر سیمان بکشند. سوبهاش از خودش پرسید آیا برادرش این بار دیگر شورش را در آورده یا نه. ولی پدرش به بنا گفت بگذارد همین جور بماند. نه بخاطر خرجش یا دردسرش؛ بلکه چون بنظرش پاک کردن قدم های پسرش اشتباه بود.


گودی، جومپا لاهیری، ترجمه امیرمهدی حقیقت

* داستان زندگی دو برادر به نام های اودایان و سوبهاش.

  • ماهی