بوی سیب میدهی دختر :)

هفت سال در بلاگفا نوشتم. بقیه اش را اینجا از سر میگیرم

اینستاگرام من : mahi.hashemi

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

یازده و نیم شب

سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۴۸ ب.ظ

خانه ما دو اتاق بیشتر ندارد. یکی از آنها مال من است که حالا به اشغال مادرم درآمده. یکی از دوقلوها در اتاق دیگر است و بابا و قل باقیمانده جلوی تلویزیون با حرارت فوتبال میبینند. ساعت یازده و نیم شب برای من وقت خواب نیست. وقت کتاب است. وقت فیلم است. وقت رقص جلوی آینه است. وقت ابرو برداشتن است. وقت دزدکی سر یخچال رفتن و خوردن شام باقیمانده است. وقت چای نبات پررنگ و غلیظ است. وقت لاک زدن و ده دقیقه بی حرکت نشستن و منتظر ماندن تا خشک شدن آنهاست. وقت در تخت دراز کشیدن و حرف زدن است؛ حرف زدن با خود، حرف زدن با دیگری، حرف زدن با دیگران. وقت گریه است. وقت تنها بودن است. یازده و نیم شب و ساعت های بعدش بهترین زمان برای تنها بودن است. یازده و نیم شب برای مامان معنای دیگری دارد ولی. او معتقد است در یازده و نیم شب باید اتاق دیگران را به تصرف خود درآورد و در تخت نرم غنیمت گرفته به آرامی خوابید.

حالا من آواره آشپزخانه ام؛ تنها نقطه خالی خانه. دستشویی و حمام هم هستند البته که یکی بو میدهد و دیگری مرطوب است. حالا من آواره پشت میزنشینی هستم که به صدای یخچال گوش میدهم و کتابی را میخوانم که بین خودمان بماند، آنقدرها هم ارزش خواندن ندارد.

  • ماهی

نظرات (۱۲)

منم با گوشیم گوش می کنم.اگه بافتنی ام ببافی که عالی می شه.
من دلم ی رادیوی واقعی می خواد البته.نه این فانتزیای صورتی که الان اومده.ی دونه واقعی واقعی.
😉
پاسخ:
من نمیدونم چرا بافتنی یاد نمیگیرم..واقعا دلم میخواد یاد بگیرم ها ولی نمیشه 
واقعا که بوی سیب میدهی
پاسخ:
:)
وقت رادیو گوش کردن ! 
😊
پاسخ:
همیشه دلم میخواسته رادیو داشته باشم ولی هیچوقت نداشتم. یه مدت که البته خیلی وقت ازش میگذره، با گوشیم شب ها رادیو گوش میدادم. بعد نمیدونم چی شد که کلا بیخیالش شدم 
منم کلا شب که میشه تازه به جنب و جوش میفتم و فعالیتهام رو آغاز می کنم:دی بعد صبح که میشه وقتی همه درحال از خواب بلند شدن و شروع کردن روزشون هستن, من میرم میخوابم :))
پاسخ:
اصن درستش هم همینه :)))
چقدر بده که اینطور همه جا غصب شه . باز خوبه اشپزخونه برای باقی مونده . همونجا برقص
پاسخ:
رقص در میان قابلمه‌ها و قاشق‌ها و کاسه‌ها
چرا انقد متنات خوبه مهشاد ؟ 
قشنگ توضیح بده ......
آرامشی که من از خوندن متنای تو دارم تو هیچی نیست 

پاسخ:
عزیزدلم :)
اولین بار توی زندگیمه که حس میکنم دختر بودن هم خیلی بد نیستا! دغدغه ها و مسئولیت ها کمتر و لذت بردنا بیشتر و استرس کمتره! 
پاسخ:
گمون نکنم ربط چندانی به دغدغه و مسئولیت داشته باشه. پسرها شاید به اندازه دخترها بلد نیستن که از چیزهای کوچیک لذت ببرن
ساعت زندگی :)
پاسخ:
دقیقا :)
و من تو را حسرت میخورم...که میتوانی بعد این ساعت کتاب بخوانی،فیلم ببینی...که من از این ساعت های هرروز هیچ خاطره ی خوشی ندارم و تمام نمیشود این شب ها...که من این ساعت از شب هارا فقط میگریم...
پاسخ:
گریه های این وقت شب هم تموم میشن یه روزی. قول میدم بهت :)
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • خوب نخوانش:)
    پاسخ:
    شاید همینکارو کردم 
    یازده و نیم شب برای من وقت خوابه و معدود شبایی که این ساعت بیدارم هم عذاب وجدان بهم ریختن نظم روز بعدم رو داره. چه ساعت مفیدیه برای شما :)) چه خوب توصیفش کردی.
    انقدر کتاب خوب هست که حیفه وقتتو پای کتاب کم اهمیت بذاری، تند تمومش کن برو سراغ بعدی.
    پاسخ:
    بخاطر رودربایستی با نویسنده کتابه که اصرار دارم تمومش کنم. اصلا دوستش ندارم -__-
    حقیقت اینه که باید خوابید! 
    صبح‌ها ساعت چند بیدارید؟ :)) 
    بازم حقیقت اینه که پنج و حداکثر شیش صبح باید بیدار شد :دی هرچند خودم این روال رو پیش نگرفتم، ولی معترفم که زندگی اونجوری دلچسب‌تره که ساعتی بخوابیم که بتونیم پنج و شیش بیدار بشیم و همه‌ی این کارهایی که نام بردین رو هم انجام بدیم :)) 
    پاسخ:
    ساعت یک و دو میخوابم. نه نه و نیم بیدارم. البته اگه کاری نداشته باشم تا صبح بیدار میمونم و از این طرف تا ظهر میخوابم.
    اما منم قبول دارم..گاهی خوابم رو تنظیم میکنم. اینجوری شب ها خیلی زود و صبح ها خیلی زودتر از خواب بیدار میشم. دانلود پر سرعت کله صبح هم از دست نمیدم :))
    ولی خب واقعیت اینه بدنم به حالت اول بیشتر عادت داره
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">