بوی سیب میدهی دختر :)

هفت سال در بلاگفا نوشتم. بقیه اش را اینجا از سر میگیرم

اینستاگرام من : mahi.hashemi

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

نوشتن از نوشتن

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۴ ب.ظ
نوشتن برای من سخت ترین کار دنیاست وقتی قرار است از کسی بنویسم که بیش از بقیه دوستش دارم و شرایط همین است وقتی بخواهم حسم را نسبت به منفورترین آدم ِ زندگی ام کلمه کنم. انگار که واژه هایم گم میشوند یا اعتصاب میکنند. این قضیه فقط در مورد آدم ها نیست که با فیلم ها و موسیقی ها و دیدنی ها و رویاها و رنگ ها هم همین مشکل را دارم. مدت هاست که دلم میخواهد از آلبوم جدید پالت بنویسم یا از " در دنیای تو ساعت چند است؟" یا از انگشتر گل گلی ام که چقدر همه چیز رویاگونه میشود وقتی در سومین انگشت دست چپم می نشیند. اما هربار که خواستم بنویسم، واژه ها رفتند که رفتند
دو شب است که نمیتوانم از نگاه کردن به این دو تصویر پایینی، که صحنه ای از فیلم " رنگ سرچشمه" هستند، دست بکشم. فیلمش آنقدر برایم سخت بود که تمام شدنش را باور نمیکردم. با این حال دو بار تماشایش کردم و هربار چند دقیقه ای خیره ماندم به دست های مرد ِ داستان و لحظه هم آغوشی دو شخصیت اصلی فیلم از روی ترس و شاید تنهایی، در وان حمام.
 گاهی حس میکنم نوشتن آنقدرها هم راهگشا نیست. نوشتن انگار ابزاریست برای کامل کردن. تو مینویسی تا امتدادی باشی بر یک چیز ِ تمام نشده. گاهی یک شخصیت، یک موسیقی، یک تصویر، یک حس آنقدر قوی و کامل است که نوشتن از آن صرفا تلاش بیهوده ایست برای رفتن به آنسوی بینهایت 
  • ماهی

آغوش ها

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۳ ق.ظ


Upstream Color-Shane Carruth


  • ماهی

دست ها

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ب.ظ


Upstream Color-Shane Carruth


  • ماهی

وبلاگی که رهایش کردم...

پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۵ ب.ظ

من آدم ِ تجربه کردن هستم که به باور خیلی ها من آدم ِ دیوانه و زبان نفهمی هستم که دلش میخواهد همه چیز را خودش تجربه کند و خب... به باور ِ من، باور خیلی ها، آنقدرها هم اهمیت ندارد. رها کردن برایم ساده است. هرچیزی را میتوانم پشت سر بگذارم و بروم و البته این خصیصه ای نیست که باعث افتخارم باشد. چند ماه پیش وبلاگ ِ یک ساله ام را در بلاگفا گذاشتم و رفتم. یک سال ِ قبلش، وبلاگ شش ساله ام را در همان بلاگفا رها کرده بودم. در این بین آدم هایی را، دوست داشتن هایی را، عادت هایی را، فکرهایی را، عشق هایی را رها کردم و رفتم. توجیه خودم برای این رها کردن های ساده این است: تجربه کردن! رها میکنم تا تجربه ثابت کند که خب... مهر ِ این یکی در جانت ریشه دارد انگار.پس برگرد. گاهی برگشتن نتیجه میدهد و گاهی هم نه... برمیگردی و میبینی وبلاگی که رهایش کردی مدت هاست که ناپدید شده. این همان بهای تجربه کردن است

  • ماهی