بوی سیب میدهی دختر :)

هفت سال در بلاگفا نوشتم. بقیه اش را اینجا از سر میگیرم

اینستاگرام من : mahi.hashemi

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

حوالی هفت صبح

يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۷ ق.ظ

زودتر از باقی روزها از خواب بیدار شوی. برای خودت یک لیوان چای بریزی. پشت لپ تاپ بشینی. به کارهایت برسی و همزمان از سرعت بالای اینترنت در دم صبح لذت ببری و پشت سر هم اپیزودهای سریال محبوبت را دانلود کنی. احساس خوشبختی در دنیای مدرن تقریبا همین شکلی هاست.

  • ماهی

دوباره میسازمت بدن

جمعه, ۲۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۶ ب.ظ

مدتیست که به باشگاه میروم و با فرض اینکه هیچ تغییری در شرایط جسمانی من حاصل نشود، همین فعل "رفتن" برای من ِ زیر پتوی پشت لپ تاپ نشسته ترجمه کُن ِ ترجمه کُن ِ ترجمه کُن ِ ماتحت صاف شده یکجور موفقیت است. تقریبا دو هفته پیش من ضعیف ترین و گردالوترین و تنبلوترین دختر شصت و پنج کیلویی عالم بودم که روزی تصمیم گرفته بود به باشگاه برود. تمام دو هفته گذشته من با درد به خانه برمیگشتم و باور کنید که هیچ اغراقی در به کار بردن این واژه نیست. جدا در این دو هفته درد کشیدم. انگار که کتک خورده باشم یا در هاون کوبیده شده باشم. بدنم اینطور بی رحمانه درد میکرد. نیمه شب ها که من بیدار بودم و همه جا ساکت بود، صدای عضلاتم را میشنیدم که نالان و ملتسمانه نجوا میکردند که بس کن...قسم میخوریم که خودمان به فرم بیاییم ولی جان مادرت دست از ما بکش. حالا ولی بدنم درد ندارد دیگر. انرژی ام بیشتر شده. هماهنگ تر شدم. دیرتر خسته میشوم و با آدم های توی باشگاه دوست تر شدم. حتی امروز که روی ترازو ایستادم دیدم که با عددهای دیجیتالی اش به من لبخند زد و گفت در این روزها یک کیلو و نیم از مهشاد را از دست دادی. خوشحال باش و این موفقیت را با یک چیپس فلفلی یا یک بستنی شکلاتی جشن بگیر. ترازوی اهل دل ِ دیوانه ای بود کلا!

  • ماهی

Cafe Society

پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۵ ق.ظ

اعتراف میکنم تمام فیلم های وودی آلن و بخصوص تحسین شده هایش را با تکرار مدام این جمله در ذهنم دیدم که چرا همه کارهاش رو دوستش دارن؟ چرا من نمیتونم دوستش داشته باشم؟ وات ایز رانگ ویت می آخه؟

  • ماهی

Masturdating

چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۱۸ ق.ظ

ترکیب دو کلمه مَستربِیت (masturbate) به معنای خودارضایی و دِیتینگ (dating) به معنای قرار گذاشتن و بیرون رفتن و این صحبت ها، واژه جدیدی ساخته: مَستردیتینگ. یعنی بیرون رفتن ها و تفریح کردن های تنهایی به قصد کیف کردن و لذت بردن. به گمانم من الهه مستردیتینگ باشم. بارها و بارها و بارها تنهایی سینما رفتم، تنهایی قدم زدم، تنهایی برای خودم و فقط برای خودم آشپزی کردم، تنهایی روی صندلی رستوران های کوچک نشستم و غذا خوردم و دوتایی ها و چندتایی ها را تماشا کردم. از من بپرسید میگویم مستردیتینگ هیچ هم اتفاق غمگینی نیست و اصلا و ابدا مقابل اجتماعی بودن و در کنار انزوا و افسردگی قرار نمیگیرد. من سرزنده ام. دوست های زیادی دارم و در انواع رابطه هایم احساس شادی میکنم. با این حال گاهی نیاز دارم به مستردیتینگ. به تنها بودن. به تنهایی کیف کردن. به اینکه فقط خودم باشم و خودم. غذا را به سلیقه "من" انتخاب کنم. فیلم را به سلیقه "من" ببینم. جوری لباس بپوشم که "من" راحت است. به کتابفروشی هایی بروم و در خیابان هایی قدم بزنم که من با آنها خاطره دارد. غذا را جوری طعم دار کنم که "من" میپسندد. لذت بخش نیست؟ اینکه ناگهان من محوریت همه چیز باشد.

اما فکر میکنم یک مرز باریکی این وسط میان واژه غریب مستردیتینگ و جمع گریزی وجود دارد و آن این است که به تنهایی لذت بردن عادت نکنیم. تنهایی خوب است. شیرین است ولی از آن شیرین های لیموشیرینی. کمی که بماند تلخ میشود و دل را میزند. طعم شیرین دوتایی بودن ها و چندتایی بودن ها هم خوب است اما زیادی آن هم آدم را خسته میکند. لذا بعنوان پند شبانه باید خدمتتان عرض کنم که تعادل داشته باشید فرزندان من چرا که تعادل خوبترینِ چیزهاست!

  • ماهی

لطفا :)

چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۵ ب.ظ

بعنوان یک بلاگر از من انتقاد کنید.

از چیزی بگویید که لابلای حرف هایم اذیتتان میکند، چیزی که نبودنش یا بودن ِ زیادی اش توی ذوق میزند.

* برآیند نظراتی که ازتون گرفتم این بود که کامنت ها رو بی جواب نذارم. چشم :)

  • ماهی

من

سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۳۳ ب.ظ

من زن دامن های بلندم. زن لباس های گلدار و گیس های بافته. زن لاک های قرمز و بنفش و آبی. زن کیک هویج و کتلت و قرمه سبزی. زن سبزی خریدن و سبزی پاک کردن و سبزی شستن و سبزی خرد کردن. زن روبروی آینه ایستادن و فقط لب ها را سرخ یا صورتی کردن. زن روبروی آینه رقصیدن. زن سلام و احوالپرسی کردن با تمام آدم های ساختمان دوازده واحدی؛ حتی سلام و احوالپرسی کردن با تمام مهمان های آدم های ساختمان دوازده واحدی. زن لبخندهای همیشگی. گریه های ساده و قهقهه های کشدار. زن کتاب ها را در کتابخانه هزار و یک بار دستمال کشیدن. زن کشوهای بهم ریخته و کمدهای شلوغ. زن گوگوش و هایده و لیلا شنیدن. زن رویا بافتن؛ زن رویاهای شیرین بافتن. زن عاشق گلدان های رنگی و کاسه بشقاب های رنگی و نمکدان های فسقلی رنگی. زن کفش های تخت و مانتوهای نسبتا بلند. زن بچه خواستن؛ بچه را زیاد خواستن. من زن خانه ام. زنی که خانه را از بیرون خانه بیشتر دوست دارد. 

من زن مهندسی خواندن نبودم. زن چهار سال با عدد و رقم سر و کله زدن نبودم. زن روپوش سفید آزمایشگاه پوشیدن و بورت و ارلن مایر و بشر را از یکدیگر تشخیص دادن نبودم. من داستان میخواندم. داستان مینوشتم. کلاس های تخصصی ام را نمیرفتم و به جایش در صندلی های سینما فرو میرفتم و در مسیر برگشت روی دیوارهای آجری دست میکشیدم و لبخند میزدم. من انگار از سیاره ای دیگر بودم؛ با نام سرخپوستی وصله ناجور ِ مهندسی.

حالا که تمام شده، حالا که دیگر دانشجو نیستم و مهندس هم نیستم، احساس سرزندگی بیشتری دارم. هنوز خالی از حس بطالت نیستم ولی انگار چیزی در من جوانه زده و رشد کرده. انگار آن زن ِدر کنج نشسته موهای خوشبویش را بافته و روبان قرمز زده و حالا دارد در نور پهن شده روی قالی ابروهایش را مرتب میکند.

  • ماهی

رفاقتی

شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۹ ب.ظ

یکبار یکی از بچه های عکاس در پیج اینستاگرامش نوشت من عکاسم و عکاسی شغل من است. منبع درآمد من است. دلیلی ندارد بیایم و رفاقتی از شما عکس بگیرم. عکس چیزی است که در قبال پرداخت هزینه اش دریافت میکنید. حرفش حساب است. وقتی کسی برای خرید دوربین و تجهیزاتش هزینه میکند، چه دلیلی دارد بیاید و رفاقتی از ما عکس بگیرد. اینکه خودش بخواهد یک بحث است. اما اینکه ما بیاندازیمش توی رودربایستی بحثی دیگر.

بارها اتفاق افتاده که دوست ها و اطرافیان برایم فایلی را فرستادند تا ترجمه کنم و بعد رفتند که رفتند. فارغ از اینکه ترجمه منبع درآمد من است، من برای اینکار وقت و انرژی ام را میگذارم. آنهایی که ترجمه کردند میدادند که ترجمه کردن چقدر کار سخت و زمانبری است. پس لزومی ندارد من بصورت رایگان و رفاقتی برای شما کاری را انجام دهم. این قانون ساده را هرگز فراموش نکنید که به ازای دریافت هر خدمت یا محصول باید و باید و باید هزینه ای پرداخت شود. حالا رفیق گرمابه و گلستان من هستی که باش. جایت روی چشم های من. اما این بحثش جداست.

  • ماهی

#جدی

سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۷ ق.ظ

دئودورانت ها و خوشبوکننده ها با قیمتی معقول در تمامی داروخانه ها و فروشگاه های لوازم آرایشی و بهداشتی موجود هستند 

از آنها استفاده کنیم

  • ماهی