و دیگر اتوبوس ها هم آرام نیستند
اتوبوس و مترو فضایی عمومی هستند که تو را از جایی به جای دیگر می رسانند و تو در این مسیر بهتر است که آرام بنشینی و سرت را بچسبانی به شیشه یا کتابی بخوانی یا با موبایلت بازی کنی یا موزیکی گوش بدهی یا اینکارها هم نکنی حتی، سرت را نزدیک تر کنی به کسی که کنارت نشسته و سفره دلت را برایش باز کنی و از هرچه دلت میخواهد، جوری که فقط خودت بشنوی و او، حرف بزنی. والله که اتوبوس جایی نیست برای بلند بلند حرف زدن از ماجرای خواستگاری دیشب و جلسه دفاع پایان نامه و خبرهای جدید از مفقود شدگان حادثه منا و چه کار کنیم تا قرمه سبزی مان خوب جا بیفتد و راستی خبر داری با میثم کات کردم؟ و اگر خبر نداری بیا این هم ریز پیام های دیشبمان قبل از کات کردن که خوش دارم با صدای رسا برایت بخوانم!
جان مادرهایتان کمی و فقط کمی به بقیه احترام بگذارید و صدایتان را پایین بیاورید. موزیک هم که گوش میدهید حواستان باشد آن هندزفری لعنتی "نشتی ِ صدا" نداشته باشد. من امروز در مسیر برگشت به خانه پا به پای دختر بغل دستی ام موزیک های شش من یه غاز گوش دادم. قبلترش هم دختر پشت سری داشت به بغل دستی اش میگفت که فلانی را به فحش کشیدم و پایش را از زندگی ام بریدم. بغل دستی هم میگفت ایول..دمت گرم!
و آخ که چقدر دلم تنگ شده برای روزهایی که یکی از مسکن هایم "اتوبوس سواری" بود. طولانی ترین مسیر را انتخاب میکردم. می نشستم کنار پنجره و تا ته مسیر میرفتم و برمیگشتم و چقدر حالم بهتر میشد...
- ۹۴/۰۷/۰۴