بوی سیب میدهی دختر :)

هفت سال در بلاگفا نوشتم. بقیه اش را اینجا از سر میگیرم

اینستاگرام من : mahi.hashemi

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

از رنجی که می بریم

جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ق.ظ

ما آدم ها هرکداممان برای تحمل دردها ظرفیت و عمقی داریم. واحد اندازه گیری درد هرچه که هست باز هم روزی می آید که کاش برای دشمن ترین ِ دشمن ها هم نیاید؛ روزی که دردی بر سرت آوار می شود که فراتر از ظرفیت توست. دردها لیتر لیتر، کیلو کیلو، گالن گالن می ریزند توی محفظه وجودت و عاقبت سرریز میشوی از دردی که تحملش را نداری. ظرفیت هرکس هم با دیگری فرق دارد. شاید نهایت ِ دردی که من تاب می آورم نیمی از ظرفیت دیگری هم نباشد. ولی چیزی که بینمان مشترک است آن رنج عظیمی ست که به هنگام سرریز شدن از درد تحمل میکنیم. آن لحظه ای که درد به مغز استخوان میرسد و دلت میخواهد نباشی تا این درد لعنتی هم نباشد. آن اشکی که از سر ناچاری میریزی، آن آهی که میکشی، آن لحظه ای که حس میکنی دستت به هیچ جایی بند نیست و کاش خود خدا گره از کارت باز کند، آن "حال بد" همان وجه مشترک میان تمام آدم هاییست که روزی از درد لبریز شدند. همین است که وقتی کسی با شکایت از نهایت ِ دردهایش به سراغت می آید تا شاید کمی سبک شود، حالش را میفهمی بی آنکه از دردهایش سر در بیاوری.

  • ماهی

نظرات (۳)

  • حوریا ش (رسا)
  • اوهوم
    هممون ی جورایی ی درد داریم ک رسیده ب اوجش
    فقط نمیدونم چرا همدردی نمیکنیم و بازم میشیم برا هم "درد "
    شایدم بلد نیستیم
    دقیقا همینه، همه درد مشترک داریم اونم فوران شدن کوه آتشفشان دلمون ، پس میتونیم همدرد باشیم ..میتونیم
  • زهره خوب بخت
  • تو می فهمی. تو فهمیدی.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">