بوی سیب میدهی دختر :)

هفت سال در بلاگفا نوشتم. بقیه اش را اینجا از سر میگیرم

اینستاگرام من : mahi.hashemi

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

سر تا پات گلخونه

پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۶ ق.ظ

+ تو چندتا مانتوی سرمه ای داری؟

= از هشت تا مانتوی قابل پوشیدنم پنج تاش سرمه ایه

+ چرا؟

= چرا چی؟

+ چرا اینقدر یکنواخت؟

= هیچ کدوم از اون پنج تا شبیه هم نیستن. یکی آستینش کوتاهه. یکی روی آستینش پاپیون داره. یکی قدش بلنده. یکی قدش کوتاهه. خلاصه همشون باهم فرق دارن

+ ولی شباهت اصلیشون اونقدر بزرگه که تمام این تفاوت های ریز رو تحت الشعاع قرار میده. همشون سرمه این دختر

= جزییات مهمترن یا کلیات؟

+ برای بعضی ها جزییات و برای خیلی ها کلیات.

= خیلی ها مهمترن یا بعضی ها؟

+ برای خیلی ها، خیلی ها مهمن و برای بعضی ها، بعضی ها

= تو خیلی هایی یا بعضی ها؟

+ من مجموعه تک عضوی ام.

= برای مجموعه های تک عضوی چی مهمه؟

+ دختری که از هر هشت تا مانتوی قابل پوشیدنش پنج تاش سرمه ایه...


سه سال پیش نوشته بودمش؛ در وبلاگی گروهی.

  • ماهی

نظرات (۱۷)

چه گرم بود این . ماشالله دختر جان :)
پاسخ:
:)
  • وال کوهان دار
  • سرمه ای رنگه عشقه!!!! 
  • نرجســـ ـــــَم
  • مامان معتقده آدم باس رنگی بپوشه مگر مجبور بشه... :)
    پاسخ:
    بهترین نظریه س :)
    شروع کردی نوشتنشون رو دوباره ...
    حالمو یه جور خوبی بد میکنن ...

    *پست ِ پایینی
    پاسخ:
    کامنت های بی نام و نشون خوب نیستن اصن...
  • دختـربهـآری
  • مکالمه ی جالبی بود :)
    ایکون قلب قلب قلب
  • شاهزاده شب
  • دوسش داشتم :)
    پاسخ:
    ^_^
  • سُر. واو. شین
  • عجب دیالوگ پیچنده‌ای ! :D 

    عنوان از یکی از آهنگای سینا حجازیه. نه؟ 
    پاسخ:
    آهنگ گلخونه ش :)
    نه:)))ولی من خوب یادمه:))
    پاسخ:
    عجب :))
    هر ورژنی از مهشاد قشنگ و شگفت انگیزه، این یک اصله^^
    پاسخ:
    :)
  • زهرا خدائی
  • یادمه این پست رو :)
    حتی یادمه راجع بهش تو مصاحبه ت هم گفتی :)
    پاسخ:
    از اون پست هایی بود که اون موقع خیلی دوستش داشتم. الان هم برام عزیزه :)
    خواننده خاموش بودم تو یک ربع مانده. مهشاد اون موقع ها به نظر بیشتر به جزییات زندگی اهمیت میداد... یادمه حتا روزمرگی ها و عادی ترین اتفاقا رو طوری تعریف میکرد که آدم پرمیشد از حس زندگی. مهشاد ولی حالا بزرگ تر و کامل تر به نظر میاد و زندگی به نظر جدی تر شده...
    پاسخ:
    مهشاد نسبت به سه سال گذشته بزرگتر شده. درونگراتر شده. آرومتر شده و زندگی عجیبتر و جدی تر شده
    و نمیشه گفت الان بهتره یا اون موقع...جفتشون قشنگی هاش خودشون رو دارن بهرحال
    این بحث و یبار باهم کردیم.یادته:)))

    پاسخ:
    اگه بگم یادم نیس عضبانی میشی؟ :)))
  • زهره خوب بخت
  • سه سال گذشته خب. بزرگ شدی دیگه. ولی من فکر میکنم کوچیکتر شدم. منظورم تو نوشتنه. آرزومه مثل اون روزا بنویسم.
    پاسخ:
    یه سری چیزها عوض نشدن هنوز برام زهره
  • زهره خوب بخت
  • چرا اینقد یاد اون روزا میفتم من هی؟؟؟

    (تو که میدونی من عاشق نوشته هاتم، پس ازت تعریف نمیکنم. هروقت میخوام از یه نفر که عالیه تعریف کنم، یاد اون دیالوگ فیلم برباد رفته میفتم که اسکارلت موقع رقص برمیگرده به رت میگه :وای رت شما چقد خوب می رقصید! بعد رت میگه : اینقد از من تعریف نکنید اسکارلت! من که کارگر اصطبل شما نیستم!)

    پاسخ:
    وقتی دیدم توی وبلاگت به یک ربع مانده لینک دادی رفتم نوشته های اون روزامو خوندم. بچه بودم چقدر :))
  • مصطفی موسوی
  • دامن تو گلدونه
    پاسخ:
    از دوست داشتنی ترین آهنگ هاش همینه 
    عجب مکالمه‌ای شد :))
    پاسخ:
    دیگه اون موقع ها جوون بودیم و جویای نام :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">