بوی سیب میدهی دختر :)

هفت سال در بلاگفا نوشتم. بقیه اش را اینجا از سر میگیرم

اینستاگرام من : mahi.hashemi

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

پولی که خرج میکنیم

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۰۲ ب.ظ
هزار سال است میخواهم یک ریمل بخرم و یک خط چشم و یک رژ لب مدادی پدر مادر دار ِ با اصل و نسب اما هربار که وارد مغازه میشوم دلم نمی آید پول هایم را بدهم به فروشنده. دلیل می آورم که عینک میزنم و از پشت عینک که خط چشم معلوم نیست و مژه هایم هم نیازی به ریمل ندارند و رژلب مدادی پدر مادر دار ِ با اصل و نسب به چه کارم می آید اصلا. میدانید...بعضی چیزها انگار توی کت بعضی آدمها نمیروند اصلا. مثلا مامان حاضر نیست پول به غذای بیرون بدهد یا بابا دلش نمی آید تعمیرات وسایل خانه را به تعمیرکار بسپارد یا دیگری پول به کتاب نمیدهد و کسی دیگر، پول به لباس های پر زرق و برق و همینجور هرکسی حاضر به داشتن بعضی چیزها نیست. این اسمش خساست است؟ عجیب بودن است؟ وسواس فکری داشتن است؟ بنظرم این تنها یک تفاوت جزئی است در نگاه ما به داشته های مالی مان و هیچکس حق ندارد دیگری را یا از آن بدتر، خودش را بابت این تفاوت جزئی سرزنش کند.
  • ماهی

نظرات (۱۷)

یه آدم دیگه درونمون میگه تو  به لوازم آرایش نیاز داری ولی وی دونت کر:)
چقد خوب گفتی این مسئله رو. من فکر می کردم فقط خودم اینطوری ام. 
  • رها مشق سکوت
  • منم فکر نکنم این اسمش خساست و عجیب بودن و وسواس داشتن باشه، آره هرکدوم از ما دلمون نمیاد برای یه سری چیزها پول بدیم. 
    چقدر خوبه که یاد بگیریم این تفاوت ها هرچقدرم برامون قابل درک نبود یا نفهمیدیمش یا به نظرمون عجیب اومد، بهش احترام بذاریم و نخوایم خود طرف مقابل رو باهاش زیرسوال ببریم
  • کوچک‌های بزرگ
  • مهم شاید این باشه که هرکسی با خرید یک چیزی حالش خوب میشه. یکی با خرید کتاب، یکی با خرید دو متر پارچه گل گلی، دیگری با هاشور ابروهاش...مهم حال خوب کمیاب آدمها وقت داشتن چیزی است که دوستش دارند. گاهی شده من مدتی  هرماه یک درصد خیلی کم از درآمد رو کنار گذاشتم برای خرید همین بی دلیل‌های خوشحال کننده، همین خرج الکی‌ها از نظر بقیه، همینهایی که حالمو بهتر میکنه اما از نظر بقیه خرج تراشی باشه.
    و این که مصرف گرایی بده و من هیچ وقت آدم ها با درجه مصرف گرایی بالا رو درک نمی کنم و هر چقدر دلم بخواد قضاوتشون می کنم.
    کلا پول دادن دردناکه. برای هر چی که می خواد باشه!
  • مصطفی موسوی
  • پول زور دار فقط کرایه تاکسی. صد تومن بیشتر بگیره همونجوری که قبلا هم با رسم شکل توضیح دادم جونمو فدا میکنم تا از حلقومش بکشم بیرون حقمو! البته بگذریم از این که سر یه شلوار خریدن صدها برابرشو با یه جمله فروشنده میکنه تو پاچه مون!
    اره دقیقا. اونم سرش سوت میکشه و حتی ممکنه ما رو مسخره کنه. همونطور که ما یه وقتایی افکار بقیه رو ممکنه مسخره کنیم. منم تا دیروز نمیدونستم هاشور چیه:))) تو ابرو خط میندازن و بهش میگن هاشور. مثل تاتو ولی خط داره. 
    فکر می کنم این یک حس مشترک باشه بین همه. و البته در مورد کالاهای متفاوت! و ربطی به خساست نداره! 
  • عطیه میرزاامیری
  • منم هربار اومدم ریمل بخرم کشیدم کنار!
  • گمـــــــشده :)
  • آخ گفتی.
    مثلا من نمی تونم پولمو بابت کرایه صرف کنم.
    بیشتر مسیرها رو تا جایی که بتونم پیاده گز می کنم یا با تاکسی.
    هوووچ عیبی هم نداره.
    والا
    پاسخ:
    هووووچ عیبی هم نداره :)
    چه حس خوب و بانمکی داره این جمله ^_^
    اوهوم ... منم از این تفاوتا دارم :| 
    دارم فک میکنم من دلم نمیاد پول به چه چیزایی بدم !....
    نه فک نکنم خساست باشه !;-)
    منم حاضر نیستم پولم رو واسه شهربازی خرج کنم :| ولی بگو برو غذا بخر تمامِ پولم رو میدم ، بگو برو واسه ماشین چیزی بخر با سر میرم و اینجور چیزا علاقه دارم :))
    به نظرم بدتر اینه که دیگری رو سرزنش کنیم نه اینکه خودمونو!
    به نظرم خوبه که خودمونو سرزنش کنیم که چرا 200 تومن خرج هاشور ابروهامون کردیم اما خرجِ کتاب نکردیم. چرا بد باشه؟ اما اینکه حکم بدیم که همه باید به سلیقه ی ما خرج کنند و اگر من کتاب دوست دارم همه باید برای کتاب خرج کنند و نه برای هاشورِ ابروهاشون، این بده.
    مثل مادرشوهر من که خیلی دوست داره ما پولهامونو خرج خرید بوفه ی توی پذیرایی و لوکس کردنِ محتویاتش بکنیم! اما من هرچه فکر میکنم تو کتم نمیره که نمیره که چرا باید یک بوفه ی ظرف تو پذیرایی بذارم! خخخخ! و من هم خیلی دوست داشته باشم که اونها عوض خرجهای این مدلی، پولهاشونو برای چیزهای دیگری خرج کنن! این خوب نیست..
    و این به فرهنگ مردم وابسته ست کاش فرهنگ درستی در میانمون جابیفته.
    پاسخ:
    فارغ از درست و غلط بودن هرکدوم، گاهی درک این تفاوت ها خیلی سخت میشه
    امروز رفته بودم آرایشگاه. یه خانومی اومد اونجا و بعد گفت تو یه شهر دیگه رفتم آرایشگاه و 200 هزار تومن دادم ابروامو هاشور کردم. و من به این فکر کردم با اون 200 هزار تومن چندتا کتاب میتونم بخرم؟ میدونی مهشاد من چند دیگه تصمیم گرفتم آدما و علایقشونو قضاوت نکنم ولی یه وقتیایی چیزایی میبینم که سرم سوت میکشه...چه هزینه های گزافی که فقط صرف خرید لوازم آرایش و لباس و چیزای دیگه میشه ولی یک هزارم اون پول صرف خرید کتاب نمیشه. حالا نه تنها کتاب کلا هرچیزی که باعث میشه تا یه کم فکرمون بازتر بشه. نمیگم آرایش بده اگه به هر چیزی به اندازه ارزش واقعیش بها بدیم وضعمون خیلی بهتر از اینا میشه. 
    پاسخ:
    اینکه میگی سرم سوت میکشه...فرضا اون خانومی که دویست هزار تومن بابت هاشور ابروهاش هزینه کرده، که البته من هیچوقت نفهمیدم هاشور یعنی چی و ممنون میشم با رسم شکل بهم توضیح بدی، هم از هزینه کردن ما برای خیلی چیزایی که بنظرش بی فایده و بی ارزشه سرش سوت میکشه. همینه دیگه...با هم همدیگه فرق نداریم و این تفاوت ها رو درک نمیکنیم
    بوی سیب میدهی دختر..
    پاسخ:
    :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">