بوی سیب میدهی دختر :)

هفت سال در بلاگفا نوشتم. بقیه اش را اینجا از سر میگیرم

اینستاگرام من : mahi.hashemi

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

روزمرگی

سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۲۵ ب.ظ

با وجودی که شغل تازه‌ام را تماما دوست دارم و از آن راضی‌ام، اما قالب اداری‌ای که در آن فرو رفتم چندان راضی‌ام نمی‌کند. حالا من ماه‌هاست که صبح‌ها راس ساعت مشخصی حتی بدون کوک کردن ساعت بیدار می‌شوم و شب‌ها خیلی قبلتر از اینکه به نیمه برسند، به خواب می‌روم. حق بیمه دارم. ظرف غذا و سیستم و خط تلفن داخلی دارم. درآمدم از تصوراتم فراتر رفته و خیلی فراتر رفته. ساعت ورود و خروج ثبت می‌کنم. تمام شهرداری‌های چند استان حتی صدایم را از پشت تلفن می‌شناسند و گاهی تماس می‌گیرند و می‌گویند لطفا فکس را استارت کنید. می‌خواهیم نامه‌هایی را برای خانم هاشمی بفرستیم. تمام این‌ها برای منی که در تمام این سال‌ها درآمدم از کار غیراداری بوده تازگی دارند. اما دلم برای روزهای قبل از این تنگ شده. برای دختری که بودم و حالا دیگر نیستم.

من ماه‌هاست سینما نرفتم. پیاده‌روی‌های بی‌هدف نداشتم. یک دل سیر دوستانم را ندیدم. دلم برای کتاب‌هایم تنگ شده و فیلم‌هایم و سریال‌هایم. ماه‌هاست تا دیروقت بیدار نبودم و تا دیروقت نخوابیده‌ام. مدت‌هاست که از سر صبر آشپزی نکرده‌ام. چندین سال قبل، خیلی قبلتر از زمانی که عشق را تجربه کنم، مردی به زندگیم آمد که تمام شرایط همسر خوب بودن را داشت. می‌شد با او ازدواج کنم و خوشبخت باشم. خیلی‌ها گفتند با او ازدواج کن؛ حتی عقلم و کمی دلم. اما گفتم نه. گفتم نه چون تاب برنامه‌ریزی‌هایش را نداشتم. در چهارچوب بودنش خسته‌ام می‌کرد. برای من زیادی روتین بود. حالا خودم برای خودم زیادی روتین شدم...

  • ماهی

نظرات (۸)

مرسی عالی بود
پاسخ:
:)
مرسی عالی بود
پاسخ:
:)
سلام
گفته باشم نگی نگفتیا من مه شاد 2 هستم به زودی میخوام دنیا بیام .
الان تو شکم مامان جونم هستم . باباییم اینقدر نوشته هاتو دوس داره به شوق تو میخواد اسم منو بزاره مه شادی دقت کن مه شادی !!

منتظرم باش تا بیام...
پاسخ:
چه کامنت عجیب و بامزه ای :)))
  • خمار مستی
  • ببخشید اینقدر رک صحبت می‌کنم! حالا که اینجوره اون کار رو رها کنید و اجازه بدید کسی که بش نیاز داره بره سر کار
    پاسخ:
    آخه کارم رو دوست دارم. محیطش رو، همکارام رو، مخاطبام رو، حقوق و درآمدم رو..همه چیزش رو دوست دارم
    ولی خب دلم برای قبلترها هم تنگ شده
    میخوام جفتش رو باهم داشته باشم که خب نمیشه یا به سختی بدست میاد
    سلام
    اول تبریک میگم که شاغل شدید 
    دوم: اصلاً نگران نباش، نمی دونم چقدر از شاغل شدنت گذشته ولی به شکل خیلی ساده ای بعد از مدتی فرصت تمام امور مثبتی که ازش دور شدی برات فراهم میشه، کتاب خوندن، سینما رفتن، فیلم دیدن و حتی پیاده روی. یه کم تحمل کن تو می تونی :) من مطمئنم. 



    پاسخ:
    سلام :)
    تقریبا چهار ماهی میشه. امیدوارم که همینجوری بشه که تو میگی
  • امیرحا فظ
  • فکر کنم اشکال از اینجا شروع میشه که ما نظام ارزشی درستی برای خودمون تعریف نمیکنیم. یک زمانی بوده که شما پول و حیثیت اجتماعی براتون اهمیت خیلی زیادی داشته و الان که تقریبا به اینها رسیدید، دلتون برای ارزش مهم دیگه ای به اسم آزادی تنگ شده. به نظرم انتخاب با شماست. و اینکه نمیشه همه اینها رو با هم داشت. ببینید کدام ارزشها براتون مهمترن و بیشتر وقتتون رو صرف اونها کنید. در این صورت کمتر دچار چنین احساساتی میشوید...
    پاسخ:
    گاهی اولویت بندی سخت میشه 
    هوم. وقتی به گذشته شاد و شنگول نگاه میکنی روتین بودن خیلی رو مخه:(
    پاسخ:
    -____-
    گاهی باید به خودمان هم مثل آن مرد ، نه بگوییم . بگوییم نه
    بعد برویم و خود را از نو بسازیم . خودی که دیگر از خودمان نه نشنود
    پاسخ:
    آره واقعا...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">