شُکر
تقریبا شش ماه پیش آبلهمرغان شدیدی گرفتم. تمام صورت و بدنم پر شد از آبلههای چرکین. به حدی سخت و دردناک بود که تا دو هفته نمیتوانستم صورتم را بشویم. حمام میرفتم. موهایم را میشستم. آب روی صورت و بدنم میریختم اما نمیتوانستم روی آن دست بکشم. تا دو هفته تمام صورت و بدنم فقط آب دید و شسته نشد. بماند که چه وضعیت چرکی بود و چقدر از خودم بدم میآمد. چیزی که میخواهم بگویم اشتیاق و دلتنگی زیادم برای دست کشیدن به پوست صورتم بود. دلم لک زده بود که بتوانم آب بریزم روی صورتم و دست بکشم روی آن، بی آنکه بترسم آبلهای بترکد یا کنده شود. امروز صبح که آرایش دیشب را از صورتم میشستم یاد آن روزها افتادم. یاد این لذت سادهای که دو هفته تمام نداشتمش و خب...خدا را شکر کردم که میتوانم صورتم را بشویم. همینقدر ساده...
- ۹۸/۰۹/۱۰
من دبیرستانی بودم که آبله مرغان شایع شده بود و منم از قافله عقب نمونده بودم، منتهی من قبل از اینکه آبله های چرکین و قرمز رو صورت بدنم درآد از علائمش متوجه شده بودم و رفتم پیش پزشک، بنده خدا دنبال یه نشونه بود که رو شکمم یکی از آبله ها دراومده بود اونو نشون دادم. خلاصه که درسته شرایط سختی بود ولی شکرخدا آبله های زیادی رو صورت و بدنم به وجود نیومد.