برای نود و هفتِ عزیزِ هنوز نیامده
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ب.ظ
نود و شش عزیز هنوز نیامده...
برای من وحشی باش؛ وحشی و ناشناخته. بگذار ذره ذره بشناسمت و آرامت کنم. بگذار به شیوه خودم راه ببرمت. تندی کن ولی کم کم آرام بگیر و افسارت را به دستم بسپار. امسال بخند و برای من شو...
این را یکسال پیش نوشته بودم. تمام خواستهام از نود و شش همین بود. اینکه مال من شود. وحشی باشد و ناآرام. تندی کند و مرا بچرخاند ولی در نهایت مال من شود. همین هم شد. تندی کرد. مرا زمین زد. مرا زمینگیر کرد؛ هفتهها و ماهها اما کم کم آرام گرفت. کم کم روی خوشش را نشانم داد و بالاخره مال من شد. حالا برای نود و هفت عزیز هنوز نیامده مینویسم که آرام بمان. لبخند بزن و آرام بمان. تو مرا در لباس سفید میبینی. مرا در دانشگاه میبینی. مرا در خانه پرنور خودم میبینی. حتی شاید مرا مادر ببینی. پس آرام بمان. لبخند بزن و آرام بمان :)
- ۲۴ نظر
- ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۰۸