از آخرین صفحات کتاب
یادت باشد که ناامنی بدترین بلایی است که سر ملتی میآید. بیقانونی، بینظمی، به فکر مردم نبودن و این چیزها..
|سال بلوا؛ عباس معروفی|
- ۲۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۵۱
یادت باشد که ناامنی بدترین بلایی است که سر ملتی میآید. بیقانونی، بینظمی، به فکر مردم نبودن و این چیزها..
|سال بلوا؛ عباس معروفی|
در اینستاگرام پست گذاشته که من طرفدار فلان کاندیدم. برایش کامنت نوشتند که تو بر گور پدرت فلان و بهمان و خودت فلان و بهمان و عمهات نیز فلان و بهمان که کاندید فلانی!
ملت از این عجیبتر؟ ملت از این بانمکتر؟ ملت از این کیوتتر و لپکشانیتر؟ :))
عادت دارم وقتی کتابی را تمام میکنم، صفحه اولش تاریخ میزنم. مثلا در صفحه اول "همنام" ِ جومپا لاهیری نوشتم تیرماه 94 که یعنی تیر نود و چهار بود که همنام را تمام کردم. این روزها "سال بلوا" را میخواندم. چند دقیقه پیش تمام شد. مداد برداشتم که تاریخ بزنم اردیبهشت... مردد ماندم بین اینکه نود و پنج است یا نود و شش. یادم نیامد. بی هیچ اغراقی؛ جدا یادم نیامد.
ترسناک نیست؟
نه... همین که اردیبهشت را یادم مانده جای شکرش باقیست!
خوشبختی شبیه هرم است. هرچه از قاعده به سمت نوک حرکت میکنیم مصادیق آن جزئیتر و احساس فرد از خوشبختی عمیقتر میشود. من که یک مهندس شیمی سادهام و در هیچکدام از واحدهای دانشگاهی با شیوه شناسایی و طبقهبندی عوامل خوشبختی آشنا نشدم. صرفا میتوانم در باب خوشبختی همین را بگویم که شبیه هرم است و اگر از فلان به بهمانش بروی، چُنین میشود و چُنان. اما این را مطمئنم که "حس درک شدن از سوی دیگری" یکی از مصادیق اصلی خوشبختیست و آنقدر پررنگ و موثر است که میتواند در بخشهای بالایی هرم قرار بگیرد.
از دیگران طلب ِ بیجا نداشته باشیم. آنها ارث پدری ما را بالا نکشیدهاند.