بند بند جانت؛ مهربانی
دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ب.ظ
منتظرت بودم؛ روی یکی از نیمکت های دانشگاه.
دیر کرده بودی. عصبانی بودم. وقتی رسیدی برایم یک شاخه مریم خریده بودی.
گفتی گلفروشی را گم کردم. دیر شد...
- ۹۵/۰۵/۲۵
منتظرت بودم؛ روی یکی از نیمکت های دانشگاه.
دیر کرده بودی. عصبانی بودم. وقتی رسیدی برایم یک شاخه مریم خریده بودی.
گفتی گلفروشی را گم کردم. دیر شد...