گیس گلاب
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۵۱ ق.ظ
+ تو حبیب باش من گیس گلابتون. من صورتم سفید باشه و کک مکی. صبح به صبح موهای قهوه ای موج دارم رو از دو طرف ببافم و انتظار بکشم تا ظهر برسه. من صبحی باشم تو بعدازظهری. یواشکی دل به همدیگه بسته باشیم. برات یادگاری بذارم توی میز. گاهی لقمه کتلت و سبزی بپیچم و قایم کنم توی جامیزی. بعد کم کم بزرگ بشیم. تو ماهیگیر بشی. تنت بوی دریا بگیره و روزها بری صید.
= من برات گوزن چوبی درست کنم.
+ من گوزن چوبی رو بذارم زیر بالشتم و قبل خواب نگاش کنم.
+ حبیب؟
= جان حبیب...
+ من یه پسرعمو دارم که وانت آبی داره. روزا باهاش میره شهر میوه و دمپایی رنگی میفروشه. میشه برای پیچیدگی داستان باهاش ازدواج کنم؟
(دوتایی جوری میخندند که چشم هایشان میشود به باریکی یک خط پررنگ)
- ۹۵/۰۶/۰۹