Fight Club
هر کداممان یک آبجو در دست داریم و ولو شده ایم روی صندلی. من روی صندلی جلو و تایلر روی صندلی عقب. احتمالا مارلا هنوز هم دارد به در و دیوار ِخانه مجله پرت میکند و فریاد میکشد که من یک هیولای دوروی سرمایه دار لجن کثافتم. تمام فاصله تاریک و طولانی میان من و مارلا پر است از حشرات و سرطان پوست و ویروس های گوشت خوار. جایی که هستم خیلی هم بد نیست.
تایلر میگوید: وقتی صاعقه کسی رو میزنه کله سوخته ش قد یه توپ بیسبال میشه و دندونه های زیپ شلوارش بهم جوش میخورن.
میگویم: امشب تا ته خط رفتم یا نه؟
تایلر تکیه میدهد و میپرسد: اگه مریلین مونرو الان زنده بود، داشت چیکار میکرد؟
میگویم: شب به خیر.
پاره های پوشش پلاستیکی بالا سرمان تاب میخورند و تایلر میگوید: داشت به در و دیوار تابوتش چنگ میزد.
باشگاه مشت زنی، چاک پالانیک، ترجمه پیمان خاکسار
- ۳ نظر
- ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۵